 بن انديشة (تم) نمايش
دو بن انديشه در مجلس شهادت امام رضا قابل تشخيص است:
1ـ فضايل اخلاقي امام 2ـ غربت.
هر كدام از اين بن انديشه‌ها در جاي خود به خوبي پيام نمايش را منتقل مي‌كنند. در مورد بن انديشة اول مي‌توان گفت كه در اصل، هدف آن نشان دادن فضايل و كرامات معصومي است از تبار رسول الله كه در هر لحظه از زندگي خود منشا خير و خوبي است. شفا مي‌دهد، مي‌بخشد، هدايت مي‌كند و همراهي مي‌كند. امام در سفري است كه ناخواسته پاي در آن نهاده ولي در كنار ذكر مراثي همواره به فكر گشودن گره از كار مردمان است. اين موضوع از جنبه‌هاي تعليمي تعزيه‌‌ها و نقل‌هاي مذهبي است چرا كه اين نمايش‌ها همواره سعي در آموزش سيرة نبوي دارند. هدف آنها تعليم اخلاق نيكو و صفات پسنديده به مخاطب است و صرفا به دنبال بازگويي يك داستان از زندگي امامان نيستند. به طور مثال اين بخش از تعزيه به تماشاگر مي‌آموزد كه در هر شرايطي بايد به فكر حل مشكلات انسان‌ها بود.
بن انديشة دوم كه جنبة حزن نمايش را نيز برعهده دارد همواره بر غربت مردي از آل علي (ع) تاكيد دارد.

امام رضا:
سـر غـريب تاييـد اگر رضاي غريـب
بـه وقـت مهـر كـه گردد زمهر يـار غريب
غريب بودن و درد غريبي آسان نيست
به وقت مرگ كه بندد دو‌چشم‌هاي غريب

اين تم به خوبي مي‌‌تواند مخاطب را به حال اندوه و غم رسانده و او را در اين مصيبت شركت دهد. اگر هدف نمايش ديني را علاوه بر آموزش، ذكر مصايب و ظلم‌هاي ناروا بر اولياي خدا بدانيم، مجلس شهادت امام رضا به خوبي از عهدة آن برآمده است. البته اين يادآوري با اندوه دروني مخاطب كه ناشي از مشكلات روزگار است جمع شده و او را به اوج جذبة عاطفي و تزكيه مي‌رساند و گاه براي برقراري اين ارتباط معنوي در برخي از گفتگو‌ها به داستان كربلا نيز اشاره مي‌كند:

امام رضا:
نهفته در تو بلا در بلاست اي انگور
شكفته از تو گل كربلاست اي انگور
جبریيل:
باز يادم آمد اي اهل عزا از حسين و واقعات كربلا


شخصيت‌هاي تعزيه
اگر چه شخصيت‌هاي گوناگوني در مجالس تعزيه حضور دارند ولي جنبة نمايشي تعزيه از چالش ميان دو گروه شخصيتي يعني اوليا و اشقيا به وجود مي‌آيد. اوليا به عنوان نمايندة خير و اشقيا به عنوان مظاهر شر و پليدي در رويارويي با يكديگر، مخاطب را به شناختي دوباره از خويش دعوت مي‌كنند.
شخصيت‌هاي مجلس شهادت امام رضا (ع) را مي‌توان به صورت زير دسته بندي كرد:
اوليا: امام رضا، امام محمد تقي و اباصلت.
اشقيا: مامون، وزير.
شخصيت‌هاي غير انساني: جبرييل، عزراييل، منكر و آهو.
مردم عادي: مرد كور، سلماني، باغبان، صياد، پيرزن و پسرش.
امام رضا به عنوان شخص محوري نمايش در تمامي وقايع حضور دارد و همانطور كه انتظار مي‌رود دست به كرامات و اعمال فوق بشري مي‌زند. در طول زمان و مكان حركتي آسماني دارد، به راحتي از محلي به محل ديگر مي‌رود. اين نكته كه از ويژگي‌هاي اوليا در مجالس تعزيه است باعث مي‌شود مخاطب احساس نزديكي بيشتري با شخص امام داشته باشد. او در مي‌يابد كه امام در تمام زمانها و مكانها توانايي حضور و دستگيري از درماندگان را دارد و همين امر باعث آرامش بيشتر تماشاگر و توسل او به اوليا مي‌شود.
از لحاظ عمل نمايشي شخصيت‌هاي اين مجلس از دو جنبه قابل بررسي هستند:
1ـ در ظاهر امر، اشقيا بر اوليا چيرگي دارند، اختيار عمل به دست آنهاست، آنها سرانجام پيروز مي‌شوند و كاميابي از آن گروه ظالم است. در نظر اول و نگاه بيروني اوليا همواره زير سلطة اشقيا هستند. امام رضا (ع) بايد علي رغم ميل باطني خود مدينه را به سمت طوس ترك كند و توان جدال با مامون را ندارد.
2ـ در باطن و نگاه دروني كه با انديشة ديني مخاطب پيوند دارد، شكست امام نوعي پيروزي است. اشقيا سرشتي پست دارند و برتري آنها بر اوليا زاييدة عوامل بيروني است. امام رضا مي‌تواند با معجزه از طوس خارج شود ولي او راضي به رضاي خدا است. سرنوشت امام از پيش تعيين شده و اين قاعده به راحتي از سوي تماشاگر پذيرفته مي‌شود. شايد مهم‌ترين تفاوت تراژدي با تعزيه در همين جا است؛ قهرمان تراژدي با خطاي تراژيك و بي اطلاعي از حوادث آينده دچار سقوط و مرگ مي‌شود. ولي در تعزيه، اوليا با آگاهي از خطر به سوي آن مي‌روند. چرا كه اين خطر را جزيي از تقدير خود مي‌دانند. تقديري كه توسط پروردگارشان رقم خورده است و رضايت به اين حكم بالاترين درجة دينداري است.
امام رضا:
من رضايم به رضايي كه رضاي تو در اوست
به رضاي تو شد آماده غريب الغربا

از طرفي فضاي عيني مامون در سنجش با فضاي امام بسته و محدود است. فضاي او زميني است. به همين دليل زماني كه امام براي عمل به وعدة خود از طوس به دماوند مي‌رود تا در هنگام مرگ كنار مرد سلماني باشد مامون از اين سفر ماورايي اظهار تعجب كرده و آن را انكار مي‌كند.

مامون:
شوم فداي تـو اي مهتر صغير و كبير كجا تو رفتي و باز آمدي به روي سرير
كه بود آنكه به لبيك او شدي غايب كـنون بيـنمت آقا به مسندي صاحب

امام رضا:
غريبي مرده بود اندر دماوند غريب و بي كس و بي يار و فرزند
زآهـي داغ كهنـه كـرد تازه بـرفـتـم بـهـر تـشـيـع جـنــــازه

مامون:
شما را كذب و بهتان پيشه باشد مـدام از راستي انـديشه باشد
كجـا طـوس و كجا شهر دماوند از اينگونه سخنها تا كي و چند

ارتباط ميان شخصيت‌هاي تعزيه را مي‌توان از جنبه تقابل و روبرويي نيز مورد بررسي قرار داد. اين روابط به سه بخش تقسيم مي‌شوند:
1ـ شخصيت مثبت با شخصيت مثبت
2ـ شخصيت منفي با شخصيت منفي
3ـ شخصيت مثبت با منفي
ارتباط ميان شخصيت‌هاي مثبت در واقع ارتباطي جاني و روحاني است. خطابشان به يكديگر عشق آميز است. به طور مثال زماني كه امام در حال احتضار است و فرزندش را در بالين مي‌بيند، او را اينگونه مورد خطاب قرار مي‌دهند:

امام رضا:
اي تقي فرزند من خوش آمدي قوت دل جان من دير آمدي
راحتي بخـشيـده اي جان مـرا شاد كردي بيت الاحزان مرا

ارتباط ميان شخصيت‌هاي منفي، ارتباطي جسمي و مادي و بر پاية رقابت و آزمندي است و خطابشان به يكديگر توهين آميز است. مامون وزير خود را مورد خطاب قرار مي‌دهد:
مامون: برو به خانة او اي وزير بد منظر
وزير: به روز حشر چه گويي جواب پيغمبر

مامون:
تو را چه كار سوال و جواب با مامون
برو سلام فراوان رسان بر آن دلخون

ارتباط ميان شخصيت‌هاي مثبت و منفي نا برابر و متضاد است. اگر چه امام به سوي مرگ مي‌رود و قدرت در دست مامون است ولي در گفتار مامون توان رويارويي با امام نيست. چرا كه او از مقام امام آگاه است. همانطور كه در تمامي تعزيه‌ها اشقيا از مقام اوليا آگاهند.

امام رضا (گفتگو با خداوند):
هزار دشمنم ار مي‌كنند قصد هلاك
گرم تو دوستي ار دشمنان ندارم باك
امام خطاب به مامون:
خطاب من به تو مامون ظالم غدار
مرا براي چه كردي به نزد خود احضار
مامون:
ضياي چشم محمد شهنشه دينم
خوش آمدي به فداي تو جان شيرينم

تحول شخصيت‌هاي تعزيه
همانطور كه گفته شد اوليا و اشقيا، شخصيت‌هاي ثابت و تغيير ناپذيري هستند كه از ابتدا تا انتهاي نمايش در خط رفتاري خود حركت مي‌كنند و هيچ گاه برخلاف انتظار مخاطب دست به عملي غيرقابل پيش بيني نمي‌زنند و به عبارتي دچار تحول نمي‌شوند. ولي شخصيت‌هاي عادي تعزيه با توجه به انتخاب خود و جبهه‌اي كه در آن قرار مي‌گيرند مي‌توانند خوب يا بد باشند. در مجلس شهادت امام رضا، صياد و پير زن از اين دسته هستند. آنها ابتدا در مقابل امام رضا و سپس در كنار او قرار مي‌گيرند. اين دسته از شخصيت‌ها به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي رئاليستي، اجتماعي و طبيعي نزديك‌ترين اشخاص تعزيه به مخاطب هستند. آنها مانند همة انسان‌ها تغييرپذيرند و با اين تغيير، تماشاگر را در باز شناخت مسايل دروني و روحي ياري مي‌كنند.

زبان تعزيه‌
زبان تعزيه‌ها را مي‌توان از سه جنبه مورد بررسي قرار داد:
1ـ ويژگي‌هاي زبان
در تعزية شهادت امام رضا تمام شخصيت‌ها شبيه يكديگر سخن مي‌گويند. به عبارتي امام رضا، مرد كور، صياد، مامون و. . همه از زبان و گفتار سادة ادبي و نيمه ادبي استفاده مي‌كنند. تفاوت زباني ميان افراد، بيشتر در‌آهنگ و موسيقي كلام است. به طور مثال امام رضا اشعار را با آواز و آهنگ مي‌خواند و مامون با پرخاش و گاهي دكلمه‌وار و اندگي آهنگ دار سخن مي‌گويد. زبان اين تعزيه ساده و روشن است. سادگي نه به معناي به كار نبردن تعبيرات ادبي بلكه به معناي ساده بودن شيوة سخن و بيان.

2ـ قالب‌هاي گفتار
با بررسي مجلس شهادت امام رضا متوجه مي‌شويم كه برخي از شيوه‌هاي گفتاري در اين تعزيه وجود ندارد. به طور مثال رجز خواني، مبارز خواني، مناظره، همخواني يا همسرايي كه در تعزيه‌هاي مربوط به واقعة عاشورا از شيوه‌هاي گفتار محسوب مي‌شوند در اين نمايش جايي ندارند. البته اين موضوع به دليل نوع داستان است. اين مجلس، بيشتر به مرثيه سرايي و ذكر فضايل مي‌پردازد و عاري از جنبه‌هاي حماسي است كه اين نكته از مهم‌ترين تفاوتهاي آن با تعزيه‌هاي مربوط به وقايع كربلا به لحاظ محتوايي و گفتاري است.
مرثيه و مفاخره در خدمت زبان نمايش است و به بيان مصايب امام كمك مي‌كند.
امام رضا:
اي خدا آگهي از حال غريب الغربا بـه زوال آمـده اقبال غريب الغربا
قرعـه در بـدري آمده بر نام رضا هرمنجم كه زند فال غريب الغربا
(مرثيه)

اباصلت:
اي خدا شاه حجازي در خراسان مي‌رود
ديده‌گريان سينه سوزان قلب پرخون‌مي‌رود
مي رود سوي خراسان بر وليعهدي كنون
مـن ندانم پـس چرا او ديده گريان مي‌رود
(مفاخره)

امام رضا:‌
مـن مصدر صفات خداوند اكبـرم هستم غريب و بي‌كس و بي يار و ياورم
در رتبه پادشاهم و در منزلت امام داراي ديـن سلالـه مـوسي ابـن جـعفرم
(مديحه)



مامون:
سلام من به تو اين نور چشم پيغمبر
خـديو لوح و قلم جان ما به كرسي زر
ضياي چشم محـمد شهنشهه ديـنم
خوش آمدي به فداي تو جان شيرينم

از ديگر ويژگي‌هاي گفتاري اين تعزيه مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
گفتار خطابي جبرييل و عزراييل:

جبرييل:
خطاب من به تو اي سحاب قهرآميز شده است حكم خداوند كز غضب برخيز
بـرو بـه بـاغ هـمان باغبان بد بنياد بـريـز صـاعقـه رعـد و بـرق از بـيــداد

گفتگو با اشيا و حيوانات
سلماني:
فخر كن ايـن تيغ بهراحتشام تـا تراشي مـويي از فرق ملـك
ناز كن اين آب بر آب بهشت شد به موي شاه دينت سرنوشت

صياد:
تن به كشتن ده مكن آه و فغان

امام رضا:
بارالها آهوي او را رسان

آهو:
سلام من به تو يا حضرت امام رضا بيامدم به برت اي شفيع روز جزا




3ـ قالب شعري
قالب شعري تعزية شهادت امام رضا (ع) مثنوي، رباعي و قصيده است. چرا كه اين قالب‌هاي شعري به بهترين شكل مي‌توانند در خدمت داستان باشند. در اين تعزيه، بحر طويل كاربردي ندارد. زيرا با توجه به حماسي نبودن داستان و نداشتن شيوه‌هاي گفتاري چون رجزخواني و حمله خواني قالب‌هاي شعري چون مسمط، يا بحر طويل نمي‌توانند كاربرد زيادي در اين نسخه داشته باشند و شاعر با علم به اين مطلب به زيبايي از شعر سرايي در قالب مثنوي بهره برده است.

نتيجه گيري
نمايش‌هاي ديني پس از ورود اسلام بر پاية داستان‌هاي زندگي خاندان پيامبر شكل گرفتند. در اين نمايش‌ها همواره دو عامل به عنوان ركن اصلي مورد توجه قرارگرفت: 1ـ بيان ويژگي شخصيتي اولياي دين اسلام 2ـ وقايعي كه اين شخصيتها را در بر مي‌گيرد.
در بيان ويژگي شخصيتي امامان شيعه همواره سعي مي‌شد تا آموزه‌هاي اخلاقي و اجتماعي در درجۀ اول اهميت قرار گيرند و در مورد وقايع، مي‌توان گفت همواره شخصيت‌هاي مثبت سر تسليم در برابر تقدير الهي فرود مي‌آورند.
شايد علاقة مردم ايران به شخصيت‌هاي مذهبي به عنوان اولين عامل رشد اين نمايش‌ها عنوان شود كه در بين اين اشخاص، امام رضا به دليل حضور در ايران از جايگاه والايي برخوردار است و تعزيه به عنوان برجسته‌ترين نمايش ديني ايران در مجالس متفاوت به بيان داستان زندگي و ويژگي‌هاي شخصيتي امام رضا پرداخته است. محور اصلي نقالي‌ها و تعزيه‌هاي مربوط به امام رضا بيان معجزات، كرامات و فضايل ايشان در قالب داستان سفر، از مدينه به طوس است.
اين مجالس اگر چه با اصول و فنون نمايشنامه نويسي غربي نگاشته نشدند ولي با تكيه بر ويژگي‌هاي نمايش‌هاي ايراني از ساختمايه‌هاي اصلي يك نمايش برخوردارند كه چنين موضوعي مي‌تواند دليلي براي خلق آثار نمايشي مكتوب برپايۀ مجالس نمايش مذهبي باشد. تمامي عوامل نمايش مجلس شهادت امام رضا از قبيل داستان، شخصيت، زبان، مكان، لباس، موسيقي و... همگي در قالب يك دسته تكنيك‌هاي اجرايي به سمت يك هدف گام برمي‌دارند و آن رسيدن تماشاگر به آرامش و آموزشي است كه از ديدگاه مذهبي نشات گرفته است. مخاطب اين مجلس به شناختي دوباره از يك واقعه مي‌رسد و در اين مسير جذبه‌هاي نمايشي به همراه وابستگي عاطفي به شخصيت امام رضا او را همراهي مي‌كنند.
اين پژوهش در نظر داشت تا سيماي امام هشتم را در گونه‌هاي نمايش ديني ايران مورد بررسي قرار دهد. ولي نمي توان به طور يقين عنوان كرد كه تنها در اين نمايش‌ها جلوه اي از ايشان به چشم مي‌خورد. چه بسا محققان در روزگاري نه چندان دور در نمايش‌هاي ديگر ردپايي از حضور امام رضا را يافته و آن را مورد مطالعه قرار دهند